نا گفته های دل شکسته
من به هر شاخه نشستم دل به هر دانه که بستم
نظرات شما عزیزان:
سوگ تازه ای نوشته روی سینه ی شکستم
من اسیر سرنوشتم سرنوشت پیر و زشتم
جای حرف خوب بودن حرف رفتن و نوشتم
فصل من فصل خزونه یه خزون بی نشونه
حیف از من دیگه گفتن! کار من دیگه تمومه
تو سر انگشتای بارون من تولدی ندیدم
گل گلدون حیات و توی تاریکی نچیدم
من سراینده ی دردم٬عاشق گلهای زردم
اما حتی دیگه امشب شعرامو خط خطی کردم...
Power By:
LoxBlog.Com |